2
نگاهی به مستند آیینی عاشورایی محسن امیریوسفی

کاروان؛ جست‌وجوی حقیقت در نقش و نمایش

  • کد خبر : 12806
  • ۱۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۲:۱۵
کاروان؛ جست‌وجوی حقیقت در نقش و نمایش
مستند «کاروان» به کارگردانی محسن امیریوسفی، با نگاهی شاعرانه و خلاقانه به آیین تعزیه و واقعه عاشورا، تلاش می‌کند فراتر از یک مستند گزارشی، تجربه‌ای حسی و تأمل‌برانگیز از باور، نمایش و انسان معاصر ارائه دهد

حالامستند؛ علیرضا سعیدی کیاسری: در مستند تحسین‌برانگیز کوتاه پانزده دقیقه‌ای «کاروان»، تولید سال ۱۳۸۰، محسن امیریوسفی بار دیگر نشان می‌دهد که نگاه متفاوت و ساختارشکنانه‌اش به موضوعات بومی و اجتماعی، تنها محدود به سینمای داستانی نیست. این‌بار او در قالب مستند، به دل آیینی کهن، مردمی و مذهبی رفته است؛ تعزیه. اما آنچه «کاروان» را از سایر مستندهای عاشورایی متمایز می‌سازد، نه صرفاً انتخاب سوژه، بلکه نحوه پرداخت سینمایی و فرم بیانی آن است.

در «کاروان»، امیریوسفی از همان نخستین پلان‌ها، با فضایی مینیمال اما مؤثر، مخاطب را درگیر یک تجربه سمعی-بصری می‌کند؛ تجربه‌ای که در مرز واقعیت مستند و حس شاعرانه‌ای از تراژدی عاشورا پیش می‌رود. فیلم با بهره‌گیری از تصویرهای قاب‌بندی‌شده، ترکیب‌بندی‌های حساب‌شده، و تکیه بر سکوت‌ها، مکث‌ها و نغمه‌های آیینی، به نوعی تعزیه را نه فقط در اجرا، بلکه در جان فضا، در چهره‌ها، در خاک، در چشم‌ها و اشک‌ها بازآفرینی می‌کند.

در کارگردانی «کاروان»، عنصر فاصله‌گذاری هوشمندانه با سوژه مشهود است. امیریوسفی نه در نقش یک مبلّغ مذهبی ظاهر می‌شود، و نه نگاه صرفاً قوم‌نگارانه دارد. او با دقت و وسواس، فاصله‌ای هنرمندانه را حفظ می‌کند تا مخاطب بتواند هم از درون آیین، احساسات جاری را لمس کند، و هم از بیرون آن، درگیر تفسیر و پرسش شود.

نقطه قوت فیلم، تدوین ریتمیک و طراحی صدای آن است. صدای طبل، زنگ، نوحه و گفت‌وگوی تعزیه‌خوان‌ها، با ضرباهنگی که یادآور یک قطعه موسیقی سنتی ایرانی است، تماشاگر را نه‌فقط درگیر موضوع، بلکه وارد فضای حسی اثر می‌کند. امیریوسفی با کمک این زبان شنیداری، موفق می‌شود نوعی ترانسِ روحی ایجاد کند که تعزیه سنتی نیز هدف آن را دارد: اتصال مخاطب با یک جهان فراتر از اکنون.

از منظر سینمای مستند ایران، «کاروان» در زمره آثاری قرار می‌گیرد که درک عمیقی از سنت دارند، اما با بیانی کاملاً مدرن به سراغ آن می‌روند. امیریوسفی به جای ثبت صرف مراسم، آن را به یک بیان هنری-فلسفی بدل می‌کند. درواقع، مستند «کاروان» از مرز گزارشی بودن عبور کرده و به نوعی سینمای تأمل و تماشای درونی تبدیل می‌شود.

نمی‌توان از «کاروان» سخن گفت، بی‌آنکه به لایه‌های مفهومی و فلسفی اثر اشاره کرد. فیلم در سکوت‌ها و نگاه‌های بازیگران آیینی، لحظاتی را ثبت می‌کند که در آن، مرز میان بازی و باوری که در حال اجراست، محو می‌شود. اینجاست که پرسش‌های جدی‌تر مطرح می‌شود: آیا تعزیه فقط یک نمایش است؟ آیا بازیگر شمر در درونش از قضا حسین‌دوست نیست؟ آیا نقش، هویت را تغییر می‌دهد یا آشکار می‌سازد؟ فیلم بی‌آنکه پاسخ صریح دهد، مخاطب را به این تأمل دعوت می‌کند.

امیریوسفی در کارنامه‌اش نشان داده که به ظرافت‌های فرهنگ عامه و ساختارهای زیرین اجتماعی ایران علاقه‌مند است؛ از «خواب تلخ» تا «آشغال‌های دوست‌داشتنی». اما «کاروان» یک تجربه متفاوت است؛ تجربه‌ای که با احترام عمیق به باورهای مردمی، از قالب‌های تکراری و کلیشه‌های مرسوم مستندهای مذهبی فراتر می‌رود.

در پایان، می‌توان گفت که «کاروان» نه‌فقط یک مستند درباره عاشورا یا تعزیه است، بلکه اثری است درباره رابطه انسان ایرانی با اسطوره، با نمایش، با تقدیر، و با نقش‌هایی که می‌پذیرد یا رد می‌کند. فیلمی که اگرچه ریشه در خاک دارد، اما نگاهش رو به آسمان است.

لینک کوتاه : http://halamostanad.ir/?p=12806

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

فرم جستجو