0

با مستندهایی که اسکار پسندید آشنا شوید (بخش چهارم)

  • کد خبر : 10813
  • ۱۰ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۸:۲۵
با مستندهایی که اسکار پسندید آشنا شوید (بخش چهارم)
در این مقاله به‌ معرفی مستند‌های کوتاهِ برگزیده در بخش نهایی مراسم اسکار می‌پردازیم که هر کدام در دنیایی متفاوت روایت می‌شوند و این ۵ مستند کوتاه، تماشاچیان از هر طیفی را جذب خود می‌کنند. به بهانه‌ی طرح موضوع ارسال یک فیلم مستند به عنوان نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار، در حالامستند،پنج مستند کوتاه راه یافته به مرحله نهایی اسکار۲۰۲۴ را برایتان معرفی می‌کنیم.

حالامستند؛ مستند Stranger at the Gate، یک فیلم مستند کوتاه محصول ایالات متحده آمریکا و سال ۲۰۲۲ است که کارگردانی آن را جاشوا سفتل برعهده داشت. این مستند داستان یک پناهجوی افغان به‌نام بی‌بی بهرامی و اعضای مسجد کوچکش در ایالت ایندیانا را روایت می‌کند که با ریچارد مک‌کینی، عضو نیروی دریایی آمریکا، که نقشه‌های مخفیانه‌ای برای بمباران مرکز اجتماعی این پناهجویان را داشت، مواجه می‌شود. اما نقشه مک‌کینی تغییری غیرمنتظره پیدا می‌کند. این فیلم توسط شرکت Smartypants تهیه و تولید شده است و اولین نمایش جهانی خود را در تاریخ ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۲ ازطریق دو سایت YouTube و The New Yorker داشت. مستند کوتاه «غریبه در دروازه» نامزد دریافت جایزهٔ اسکار بهترین فیلم کوتاه مستند در نودوپنجمین دوره جوایز اسکار شد. جاشوا سفتل کارگردان و فیلم‌ساز آمریکایی نامزد جایزهٔ اسکار است. او مستند کوتاه «غریبه در دروازه» را کارگردانی کرد و با ساخت این مستند معروف شد، اما پیش‌تر مستندهای دیگری چون War, Inc و مستند Taking on the Kennedys را نیز کارگردانی کرده بود.

بی‌بی بهرامی یک پناهجوی افغان است که مستند کوتاه Stranger at the Gate براساس یکی از اتفاقاتی که تنها برای مهاجرین خاورمیانه‌ای ممکن است رخ بدهد، روایت شده است. بی‌بی بهرامی همچنین مؤسس و رئیس سازمان غیرانتفاعی AWAKEN است که فرصت‌های آموزشی، از نوع آموزش‌های فنی‌وحرفه‌ای و راهنمایی برای پیداکردن شغل برای زنان و کودکان افغانستانی را فراهم می‌کند. او در روستای قلعه ملاخ واقع در ولسوالی بهسود در شرق افغانستان به‌دنیا آمد و در دوران کودکی به‌شدت تحت تأثیر کمک‌های مستمر والدینش به‌افراد محروم روستای خود قرار گرفت و می‌بینیم این موضوع چه تأثیری در دوران بزرگسالی این شخصیت داشت. او در سنین جوانی، ارزش خدمات عمومی و خدمات شخص به‌اجتماع را به‌خوبی درک بود و گفته‌‌ها، شنیده‌ها و دید‌ه‌های خود را به‌عمل درمی‌آورد و در این راه خود را وقف کرد و تمرین مفید‌بودن را لحظه‌ای رها نمی‌کرد و همواره داوطلبانه و به‌هر نحوی که می‌توانست به‌هر فردی کمک می‌کرد. وقتی بی‌بی بهرامی تنها سیزده سال سن داشت، زندگی‌ آرامی که داشت برای همیشه تغییر کرد؛ سال ۱۹۷۹ بود که اتحاد جماهیر شوروی به‌ افغانستان حمله کرد. جنگی که همچون تمامی جنگ‌ها، افغانستان را به‌ویرانی کشاند و مردمانش را بی‌پناه و آواره کرد و البته که این جنگ خونین به‌کشته شدن میلیون‌ها افغان انجامید. شخص بی‌بی بسیاری از اعضای خانواده‌اش ازجمله یکی از برادران، سه پسر عمو و پدربزرگش را در جنگ اتحاد جماهیر شوروی و افغانستان از دست داد.

او و خانواده‌اش مجبور به‌فرار از خانه/سرزمین خود شدند. آن‌ها دو روز در میان کوه‌ها راه صعب خود را ادامه دادند تا به‌شهر پیشاور کشور پاکستان رسیدند؛ جایی که آن‌ها به‌مدت شش سال در کمپ پناهندگان زندگی کردند. هیچ راه امنی برای تحصیل دختران در کشوری که اسلام‌گرایان افراطی بسیاری دارد، وجود نداشت و از همین‌روی بی‌بی با ترک تحصیل اجباری، وقت خود را صرف کمک به‌دیگران می‌کرد و هر کمکی که می‌توانست برای دیگران انجام می‌داد، از آشپزی کردن گرفته تا تمیزکاری، حتی واکسن زدن برای هرکسی که نیاز به‌مراقبت در کلینیک‌های موقت در کمپ داشت. در سال ۱۹۸۶ و در سن ۱۹ سالگی، سرانجام بی‌بی به‌شهر مونسیِ ایندیانا رسید و با شخصی به‌نام صابر که دوره اقامت خود در آمریکا را به‌عنوان مهاجر می‌گذراند و نزدیک دریافت کارت اقامت دائم خود بود، ازدواج کرد. بی‌بی پس از یادگیری زبان انگلیسی و کسب GED (گواهی معادل‌سازی مدرک دبیرستان)، تحصیلات خود را در دانشگاه ایالتی بال ادامه داد. تمام این کارها را درحالی‌که شش فرزند بزرگ می‌کرد، انجام می‌داد.

بی‌بی نه‌تنها به‌عنوان یک پناهنده، بلکه به‌عنوان یک مادر و یک مراقب، تمامی موانع پیش روی خود را برداشت. او سیستم آموزشی ایالات متحده آمریکا را بسیار دوست می‌داشت و اعتبار فراوانی به‌این سیستم آموزشی می‌داد و از طرفی مهدهای کودک امن و ایمن این کشور سبب شد در زمانی‌که خود در مدرسه بود، نگران فرزندان خود نباشد، این یعنی شرایطی مهیا برای دستیابی به‌آنچه روزی رؤیا می‌پنداشتش. بااین‌حال، از زمانی‌که او به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرده است، روزی نگذشته که به‌زنان و کودکانی که در سرزمین به‌تاراج رفته‌اش پشت سر گذاشته فکر نکند، انسان‌های بی‌شماری که شاید بتوان گفت به‌اندازه او خوش‌شانس نبودند. در طول سال‌ها، او و صابر چندین سفر به‌اردوگاه‌های پناهندگان در کشور پاکستان و روستاهای افغانستان داشتند. از زمان جنگ، بیش از ۷ میلیون افغانی از خانه‌های خود آواره شده‌اند و بیشتر از هر زمانی به‌کمک‌های افرادی چون بی‌بی بهرامی و بسیار بسیاری دیگر احتیاج داشتند و دارند، هر کمکی و در هر مقیاسی و با هر توانی.

در مستند Stranger at the Gate، بی‌بی بهرامی که یک پناهنده افغانستانی در ایالات متحده آمریکا است، شخص اول روایت محسوب می‌شود. از دیگر افرادی که در این مستند کوتاه حضور دارند می‌توان به صابر بهرامی، همسر بی‌بی، زکی بهرامی، پسر بی‌بی، کنت کورتز که افسر نیروی پلیس در ایالت ایندیانا است. دانا مک‌کینی، همسر مک‌کینی، امیلی مک‌کینی، دختر مک‌کینی، ریچارد مک‌کینی، عضو بازنشسته نیروی دریایی ارتش ایالت متحده آمریکا که می‌توان گفت آنتاگونیست این مستند محسوب می‌شد و جان ویلیامز که عضوی از جامعه مسلمانان مرکز اسلامی شهر مونسی است، اشاره کرد.

جاشوا سفتل، کارگردان آمریکایی و نامزد جایزهٔ اسکار در بخش فیلم‌های کوتاه این مراسم است. او در ۱۷ ژوئیه ۱۹۶۸ در نیویورک به‌دنیا آمد. سفتل در سن ۲۲ سالگی با فیلم Lost and Found که نامزد جایزه اِمی شده و در مورد کودکان یتیم رومانیایی بود، فعالیت خود را در دنیای مستندسازی آغاز کرد. وی امضای خود را دارد و این را با ساخت مستند کوتاه Stranger at the Gate بار دیگر نشان داد. به‌این نکته نیز اشاره داشته باشیم که این مستند توسط ملاله یوسف‌زی، برنده جایزه صلح نوبل تهیه شده بود. جاشوا سفتل همچنین یک فیلم ورزشی نه‌چندان شناخته‌شده با عنوان The Home Team را کارگردانی کرد که برای اولین‌بار در جشنواره SXSW اکران شد و فیلمی درباره احیای آثار موزیکال برادوی چون Annie و It’s the Hard Knock Life است.

لینک کوتاه : http://halamostanad.ir/?p=10813

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

فرم جستجو