حالامستند؛اولین چیزی که ممکن است با شنیدن این اصطلاح به ذهن برسد، شاید یادداشتهایی باشد که در حاشیه فیلمنامه یا برگههای دیگر در حین تولید یا پیش تولید نوشته میشوند. چنین حاشیهنویسیهایی به جهت جلوگیری از فراموش کردن ایدهها نوشته میشوند و اگرچه بسیار مهم و حیاتی هستند، اما به شکل مستقیم به این مقاله ارتباطی ندارند. موضوع بحث این مقاله کوتاه پرداختن به متنی استاندارد با چارچوبهای مشخصی است که در مرحله پیش تولید توسط کارگردان و با کمک تهیهکننده به جهت جلب همکاری و سرمایه نوشته میشود.
کدام فیلمساز را در جهان میشناسید که برای جذب سرمایه فیلماش مشکل نداشته باشد؟ همه ما در این مرحله به موانع برخورده و میخوریم. احتمالا فیلمساز حرفهایی در جهان نیست که تجربه ناخوشایند تقاضای پول برای ساخت فیلمش، و بدتر از آن جواب تلخِ «نه» را از سر نگذرانده باشد. اگر شما هم از آن حرفهایها باشید که به سختگیرترینها جهت حمایت سر میزنند احتمالا اصطلاح «یادداشت کارگردان» به گوشتان خورده است. احتمالا آن شخص، یا مجموعه از شما خواستهاند تا یادداشت کارگردان را همراه با فیلمنامه، برآورد مالی و سایر متریال لازم جهت ارائه درخواست به آنها تحویل دهید.
این مقاله کوتاه، که حاصل گردآوری چند مقاله مهم و پرمخاطب به زبان انگلیسی است، تلاش دارد تا اطلاعاتی درباره اهمیت و لزوم «یادداشت کارگردان» ارائه دهد. همچنین توصیه هایی مختصر درباره نحوه نگارش آن خواهد بود.
یادداشت کارگردان برای چه نوشته میشود:
نوشتن متنی تحت عنوان «یادداشت کارگردان» شاید سختترین کاری باشد که یک فیلمساز باید انجام دهد. چرا که تا زمانی که استراتژی خود درباره فیلم را مشخص نکرده باشد نمیتواند آن را به دیگری انتقال دهد.
اگر تاکنون مجبور به نوشتن آن شده باشید میدانید که این متن نه فقط برای مخاطبِ نوشته تان، که پیش از آن برای خود شما مفید است. به عبارت دیگر ما به عنوان فیلمساز از طریق نوشتن چنین متنی این فرصت را پیدا میکنیم تا اثرمان را بهتر بفهمیم.
مثل خیلی چیزهای دیگر، ما دچار سوءتفاهماتی در امر پیش تولید هستیم و خیلی از ما گمان میکنیم داشتن فیلمنامه و دکوپاژ کردن آن یعنی وظایفمان به عنوان فیلمساز تمام شده و فقط لازم است شخصی یا ارگانی ما را کشف کند و به ما پول بدهد تا هنرمان را به جهان صادر کنیم.
این در حالی ست که در روند استاندارد جهانی، احتمالا یک فیلمنامه بسیار خوب اگرچه مهمترین گام به شماره میرود، اما اولین گام و تنها ۵ درصد از مسیر ساخت فیلم است. به همین جهت تعداد زیادی لابراتوار و کارگاه برای حمایت از فیلمسازان در دنیا وجود دارد که در آن با هم جهت جذب حمایتها رقابت میکنند. فیلمسازانی از سراسر دنیا فایلهای مختلفی را تکمیل میکنند که تک تک آنها نه فقط جهت رقابت و جذب بودجه لازم است که همزمان به شکلگیری ساختار فیلم نیز کمک میکند. این مجموعهها ــ که اگر روزی فرصت بشود درباره آن خواهیم نوشت ــ در ذهن فیلمساز سوالات و جوابهایی را ایجاد میکنند که قوه خلاقیت او را فعال و به شکلگیری فیلم در ذهن او کمک میکنند.
شکل ظاهری آن چگونه است؟
این متن که در کمتر از یک صفحه نوشته میشود. فیلمساز تلاش دارد تا دیدگاه خود در قبال فیلم را توضیح دهد، اینکه چرا آن را میسازد و با چه کسانی در ساخت آن همکاری خواهد کرد.
اما گذشته از اینها مهمترین نکته در نگارش یادداشت کارگردان زبان آن است؛ به یاد داشته باشیم که بنا نیست «متن پیچیدهای» باشد. «یادداشت کارگردان» اگرچه رسمی نوشته میشود و به هر حال گویای دانش سازنده است، اما باید شفاف، صادقانه و صمیمی نوشته شود و از تکلف به دور باشد.
توصیههایی در نحوه نگارش یادداشت کارگردان:
به مخاطبان بگوییم که کارگردان کیست؟ رزومه و تواناییهای او چیست. سعی کنیم این اطلاعات را رو و مستقیم منتقل نکنیم. دادن اطلاعاتی درباره کارگردان وقتی خودش دارد آنها را منتقل میکند باید محتاطانه انجام شود و مستقیم نباشد. اینکه من مدرک فلان را دارم و فلان جایزه را بردهام میتواند در اولین سطرهای نوشته ناخوشایند جلوه کند.
فیلم درباره چه کسی یا چیزی است؟
هر فیلمی هرچقدر کوتاه باشد یا بلند؛ بر محوریت چیزی، شخصی یا موضوعی واحد میگردد و ما به عنوان کارگردان باید آن را در یادداشت خود مشخص و معرفی کنیم. این محوریت ممکن است از دید هر کارگردانی در برخورد با متن متفاوت باشد، پس مهم نیست که در فیلمنامه یا طرح ما چه نوشته شده، در اینجا بناست مخاطب از دید کارگردان؛ عامل و عنصر محوری اثر را بشناسد. ممکن است این عامل محوری پروتاگونیست فیلم داستانی یا مستند ما باشد، یا موضوعی حاد مثل زلزله در شهر تهران.
پس ما به عنوان فیلمساز قبل از هر چیز باید هسته مرکزی فیلممان را شناخته و درباره اثر، استراتژی خود را کشف و طراحی کرده باشیم تا بتوانیم آن را در موجزترین و جذابترین شکل ممکن ارائه دهیم.
ما به عنوان کارگردان به مخاطب نوشتهمان این ایده را منتقل میکنیم که چرا این فیلم ویژه است؟ چرا میخواهیم آن را بسازیم؟ چرا چند سال از عمرمان را صرف آن کرده و میکنیم؟ آیا فیلم ما با تجربهای شخصی گره خورده؟ آیا بر اساس داستانی واقعی ست؟ و غیره.
چرا این تم؟ این لوکیشن؟ این کاراکتر؟
چرا این تهیهکننده؟
بسیاری از گرانتها و فیلملبها در دنیا فیلمی را که تهیهکننده نداشته باشد مورد بررسی قرار نمیدهند.
این گزینه البته در ایران مرسوم نیست و باز هم سوءتفاهماتی درباره عنوان تهیهکننده در اینجا وجود دارد. خیلی از ما گمان میکنیم که تهیهکننده؛ یعنی پول. در حالی که ما برای جذب سرمایه لازم است از «یک همراهِ با تجربه و مسلط در امر فراهم کردن شرایط تولید فیلم» که عنوان «تهیهکننده» به آن میدهیم بهره ببریم و با کمک او برای فیلممان همکارانی جذب و جلب کنیم.
این همکاران شامل هنرمندان، صنعتگران و همچنین سرمایهگذارانی میشود که به گروه کوچک دو نفره ما اعتماد میکنند و با ما همراه میشوند.
چگونه تصمیم دارید اثرتان را بسازید؟ جزئیات فنی شامل موسیقی، نحوه فیلمبرداری و غیره.
چرا چنین همکارانی را برگزیدهاید؟ بازیگر، فیلمبردار و غیره.
در پایان یادداشت لینکی که مخاطب شما بتواند به سایر آثار شما رجوع کند را قرار دهید.
توصیه آخر و کلیترین توصیه:
این درسی است که از یک فیلمساز ایرلندی معروف که هم سن پدرم بود و خیلی خاکی با من گرم گرفته بود گرفتم. از او پرسیدم چطور توانسته پنج دهه در بالاترین سطح سینمای دنیا فیلم بسازد و حرکت کند. مرد ایرلند با آن دماغ سرخ و گونههای خوشحالش گفت هرگز نگران اینکه از بقیه بهتر یا بدتر است نبوده است.
شاید روزی همه ما باید به این فکر کنیم که از زیادهگویی و گندهگویی پرهیز کنیم، سوادمان را به رخ نکشیم و صمیمی باشیم. این توصیه نه فقط در مرحله جذب سرمایه و پیش تولید، که در تمامی مراحل و حتی پساتولید جدی و مهم است و کمک میکند تا مخاطبان، همکاران و همکاری دلپذیرتری داشته باشیم.
عطا مجابی