موضوعات تولیدی فیلمسازان مستند در ایران تفاوتهای ماهوی با موضوعات مطرح شده در سینمای مستند بینالملل دارد. به عنوان داور جشنوارههای داخلی و بینالمللی، یکی از تجربیاتم در جشنوارههای خارجی این است که فیلمی که از یک کشور به جشنواره ارائه میشود، تلاش میکند در لایههای زیرین خود، نمادی از جامعه و فرهنگ آن کشور را به تصویر بکشد. به همین جهت حضور بینالمللی آثار سینمای مستند ایران، بسیار مهم ارزیابی میشود. اگرچه مستندسازان ایرانی در طول دهه های مختلف تلاش کردهاند آثاری در خور عرضه به مخاطبان بینالمللی تولید کنند، اما رویکرد مدیران و تصمیمسازان فرهنگی به سینمای مستند در کشور، رویکردی حمایتی نیست.
عمده نهادهای عمومی کشور که از فیلمسازان مستند حمایت کرده و بودجه تولید در اختیارش میگذارند، موضوعات مشخصی (حتی در حوزه گردشگری) را در دایره موضوعات حمایتی خود قرار میدهند. این اولین تفاوت ماهوی فیلمهای مستند تولید شده در ایران با فیلمهایی است که امکان دریافت حمایت (یا فاند تولید) در سینمای بینالملل، پیدا میکنند.
جشنوارههای اعطاکننده فاند/بودجه به فیلمهای مستند، تمایل دارند که از فرهنگ و جامعه ایرانی بیشتر بدانند و همین امر باعث شده که تمرکز ایشان بر مستندهایی با ژانر اجتماعی باشد. فیلمسازان هم برای دریافت بودجه موضوعاتی به جشنوارهها یا صندوقهای حمایتی پیشنهاد میدهند که احتمال تاییدش بیشتر باشد. به همین دلیل، برخلاف نهادهای عمومی که تمرکزشان بر انواع دیگر ژانرهاست، تولید مستندهایی که لایههای زیرین جامعه را هدف قرار میدهد، در داخل کشور حامی کمتری پیدا میکنند.
در بازه زمانی سالهای 93 تا 95 در شبکه مستند سیما تلاش نمودیم تا موضوعات اجتماعی اولویت تولید باشد و مستندسازان مختلفی از سراسر کشور به جای تلاش برای تولید فیلم برای نهادهای خارجی، عمدتا به همکاری با این شبکه پرداختند.
خاطرم هست اواخر سال 1394 زمزمه هایی مبنی بر راه اندازی یک شبکه مستند فارسی زبان در خارج از مرزهای ایران مطرح شد اما هیچ یک از مستندسازان کشور تمایلی برای همکاری با آن نداشتند چراکه میتوانستند فیلم خود را ذیل چتر حمایتی رسانه ملی تولید نمایند. بعدها و با کمرنگ تر شدن این دایره حمایتی، مستندسازان مستقل کم کم به همکاری با نهادها و جشنوارههای بین المللی تمایل نشان دادند که متاسفانه حواشی مختلفی برای ایشان و برای کشور عزیزمان به دنبال داشت.
وقتی مدیر فرهنگی ما چه در رسانه ملی و چه در نهادهای دولتی و عمومی اقدامی برای حمایت از فیلمساز انجام نمیدهد و با آن اتفاقاتی که حتی یادآوریشان دردناک است، منجمله بیکاری مستندسازان و فعالیت برخی از ایشان در کارهای کاملا نامرتبط با تخصص اصلیشان مثل فعالیت در اسنپ، تمایل برای دریافت فاندهای بینالملل بیشتر شد.
مدیران نشان دادند که تعهدی به فیلمسازان مستقل ندارند و طبعا فیلمساز هم برای دریافت فاند نمک برخی مسائل را زیاد کرده و به اصطلاح در فیلماش «سیاه نمایی» میکرد.
در همین چارچوب است که باید به این سوال پاسخ دهیم که چرا عکس و پوستر، آنچنان که در سینمای داستانی مهم است، در سینمای مستند جدی گرفته نمیشود. افزایش هزینه های تولید و لزوم تولید با فرمتهای جدید که نیاز امروز فیلمهای مستند است، باعث میشود بودجه اندک فیلم مستند کفاف سرمایه گذاری برای تولید حرفهای عکس و پوستر را ندهد.
در این میان البته فیلمسازانی هم بوده اند که برای فیلمشان «طراحی گرافیکی» کرده و علاوه بر تولید عکس های خوب از پشت صحنه، پوسترهای جذاب و خلاقی هم تولید نمودهاند که البته عمومیت ندارد. بودجه های اندک تولید در ایران باعث میشود فضای بروز خلاقیت فیلمسازان مستند محدود شود. بخصوص اقدامات پساتولید (پست پروداکشن) منجمله اصلاح رنگ و نور، صداگذاری، تولید موسیقی و موارد دیگر در آثار اندکی بصورت حرفهای انجام شده و در هنر هفتم، هرچه از جذابیتهای بصری و تکنیکی کاسته شود، مخاطب کمتری جذب فیلم و محتوایش خواهد شد.
وجود فیلمهای خلاق با موضوعات استثنایی البته از این قاعده مستثنی است و مخاطب خاص خود را پیدا خواهد کرد لکن نه در حوزه تحلیلی و عمقی بلکه در حوزه خبری و اطلاع رسانی و اتفاقا این همانجاست که باید سینمای مستند را از گزارش های خبری و تصاویر جذاب و اختصاصی از یک موضوع متفاوت دانست. ممکن است عطش زیادی میان مخاطبان برای دیدن تصاویر مستند از یک رویداد یا حادثه در بازه زمانیای کوتاه زیاد باشد اما در مباحث اقناعی و عمقی، نمی تواند مخاطب را اقناع و یا جذب سینمای مستند کند.
علیرغم همه محدودیتها، فیلمسازان مستند در سالهای اخیر با تمرکز بر خلاقیت و تلاشهای شبانهروزی خود، توانسته اند این سینمای مهجور در کشور را میان جامعه و افکار عمومی قدرتمند جلوه دهند. آثار جذابی تولید شده که حتی متولیان سینمای داستانی را مجاب کرده که نماینده ایران در رویدادی بینالمللی چون اسکار، را یک فیلم مستند پیشنهاد دهند. امید است این رویه که عمدتا با تلاش مستندسازان مستقل ادامه یافته، تداوم یابد و مدیران و تصمیم سازان فرهنگی به جای شعارزدگی، به حمایت عملی از هنرمندان سینمای مستند بپردازند و مجالی برای تبلور استعدادهای ایشان در داخل کشور فراهم آوردند.